نمی دونم کلاس چندم بودیم که یه شعر بود تو کتابامون به اسم ...یادم نمیاد اسمش چی بود ولی بیت اولش این بود :" عیب کسان منگر و احسان خویش ؛دیده فرو بر به گریبان خویش".اون وقتا طبق عادت فقط خودندیمش که معنیش کرده باشیم و یه نمره ای بگیریم .حالا چی یاد گرفتی اصلا مهم نیست .یعنی اون موقع برای کسی مهم نبود ولی الان میگم کاش اون موقع فهمیده بودم .کاش ...
یه وقتایی آدم میشینه پشت سر مردم هزار تا چیز میگه .هر چند که اونها راست باشه .این حرفها و خرده گیری ها رو هم با چنان قاطعیتی بیان می کنیم که انگار هیچ وقت و به هیچ وجه گرفتار اونها نخواهیم شد .اینقدر آدمهای دورو برمون رو می کوبیم که چیزی ازشون باقی نمی مونه و حتی بعضی وقتها آبروشون رو می بریم.اما دنیا همیشه همین طور نمی مونه .یه دفعه تو یه آن یه اتفاقی می افته که خود تو میشی مصداق بارز همون عیب هایی که می گرفتی .میشی هزار مرتبه بدتر از اونی که ازش بدت میومد.تازه انتظار هم داری که هیچ کس اون فکر ها رو در موردت نکنه .ولی نه عزیز من ؛دنیا بی حساب و کتاب نیست .از هر دست بدی ازهمون دست می گیری.
من امروز کاری رو (هر چند نا خواسته )انجام دادم که همیشه ازش بدم میومد.درنگاه دورو بری هام تبدیل به آدمی شدم که خودم ازش تنفر داشتم .کاری کردم که دیگران خیلی راحت می تونن با استناد به اون همه حرفهایی که خودم پشت سر ...زدم رو بزنن ولی به کی می تونی بگی والله ،بالله من منظوری نداشتم .ولی به قول خودم چیزی که عوض داره گله نداره ...
هر کاری می کنم خاطره امروز رو از ذهنم پاک کنم نمیشه ،اما دلم می خواد فردا بهتر باشم .فردا و فردا ها اما خدایا فقط تو می تونی بهم کمک کنی که به این آرزو برسم .خدایا منو به خاطر همه اشتباهاتم ببخش .میگن تو ستارالعیوبی و غفارالذنوب .می بخشی ؟
بازدید دیروز: 14
کل بازدید :128960
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386